يك جوان ( موبايلشو) كنار قرآن كريم گذاشت ورفت بيرون از منزل
وفرصتي براي گفتگو موبايل با قرآن فراهم شد
موبايل: اين اولين بار است منو فراموش كرده
قرآن: منو هميشه فراموش ميكنه
موبايل: من هميشه با او حرف ميزنم اون با من
قرآن: من هميشه با او حرف ميزنم ولي او گوش نميده
موبايل: من خاصيت پيام فرستادن وپيام گرفتنو دارم
قرآن: من كلا پيام وبشارت دارم وهستم ووعده هاي زيبا داده ام
اگه بامن دوستي كنه ولي بازهم منو فراموش ميكنه.
موبايل: از من طاقت هاي زيادي خارج ميشه
كه به جسم و عقل انسان ضرر ميده
وبا اين همه ضرر بازهم منو ترك نميكنه.
قرآن: من طبيب روحها ونفسها وجسدهايم با اين همه درمان از من دوري مي كند.
موبايل: از كيفيت من تعريف ميكند نزد دوستانش.
قرآن: من بزرگترين مصدر كيفيت هستم
ولي روش نميشه پيش دوستاش از من تعريف كنه .
جوان از بيرون آمد موبايلشو برداره .
موبایل: با اجازه شما اومد منو ببره
من كه گفتم بدون من نميتونه زندگي كنه.
خيلي درد آوره به موبايل خود مشتاق باشيم
در صورتي كه فقط يك ساعت يا دوساعت موبايلو رها كنيم
ولي كتاب خدا رو هفته هفته رها ميكنيم ولي مشتاقش نيستيم.
درباره این سایت